سلام به همه دوستای گلم
شش ماه از بهترین لحظات عمر من در کنار دختر عزیزم میگذره ،روزهایی که دیگه برنمیکرده اما مطمئنم روزهای زیبای دیگه ای هم خواهیم داشت،با وجود فرشته کوچولو تو زندگی من و بابایی دیگه چیزی از خدا نمیخوام جز سلامتی و خوشبختی دخترم.
عزیز جونم آرمینا خانمی مامان خیلی دوست دارم ،تو واسه من و بابا بهترینی ، خدارو روزی هزار بار شکر میکنم که بعد از تمام خستگی های روزانه با دیدن روی ماه تو جون تازه میگیرم.
گل دخترم این روزا خیلی شیطون بلا شدی،با دیدن خودت تو آینه کلی ذوق زده میشی.یه کار دیگه اینکه وقتی زندایی بهت میگه آرمینا بیا تو بغلم دستات رو باز میکنی و خودت رو به سمتش میکشی فدات شم این کارت رو خیی دوست دارم،البته چون زندایی زهرا هم خیلی دوست داره تو واسش این کارو میکنی.قربونت برم کل خونه رو چرخ میزنی و قل میخوری و گاهی سرت به زمین میخوره و گریه ات درمیاد،خیلی مواظبت میخوای،خدا نگهدارت باشه عزیزم.فردا باید واکسن شش ماهگیت رو بزنیم،امیدوارم زیاد اذیت نشی مامانی.
خب حالا چند تا عکس که تازه گرفتم ازت .... خیلی دوست دارم،عاشقتـــــــــــــــــــم
