سلاااااااااام به همه دوستای عزیز من و آرمینا که دلمون واسشون یه ذره شده.
این روزا که من حسابی سرم شلوغه و درگیر کار هستم متاسفانه وقت کمتری واسه نازگلم دارم و نمیتونم اون طور که دوست دارم به وبلاگ سر بزنم و از دوستای خوبم خبردار بشم،امیدوارم حال همگی خوب خوب باشه.
خب زود میرم سر اصل مطلب و از شیطنت های خانم کوچولو میگم....تو این ماه کارهای زیادی یاد گرفتی و انجام دادی...صداهای گاگه و اگاه و کخخخخ که از خوشحالی میگی،نشستنی که حسابی عقب و جلو میکنی و اگر جلوت رو نگیریم معلوم نیست به کجا میرسی و حرکت میکنی،با کمک میتونی بشینی دختر عزیزم.وقتی روی پاهام میشونمت بلند میشی و میشینی قربونت برم.
وقتی از سرکار برمیگردم فقط خنده های شیرین توئه که میتونه خستگی رو از یادم ببره.تاب بازی رو خیلی دوست داری و با ذوق عقب و جلو میری و بپر بپر میکنی.شبها که میخوابی معلوم نیست وقتی بیدار بشم به کجا رسیده باشی.و منم دور وبرت رو باید با پتو پر کنم.
یه کار دیگه اینکه پاهات رو بالا میبری و با دستات میگیری و به سمت دهنت میبری و کلا هر چیزی رو میخوای با دهنت حس کنی و من خیلی باید مواظب تو باشم و کار من هر روز سخت تر میشه و تو هر روز شیرین تر میشی.
توپ بازی هم خیلی دوست داری ، بعضی شبها کلی باهم بازی میکنیم تا تو خسته بشی و راحت تر بخوابی.
قربون خنده هات و همه کارهای شیرینت برم،تو شدی دنیای من،
همه وجودم دوستت دارم یه دنیـــــــــــــاااااااااااااااااااااااااااا
حالا آرمینا با 5 حرکت توپ رو بالا میبره، البته این عکسا رو دقیقا یک ماه پیش گرفتم ....
دیدی تونستم ....
و حالا چندتا عکس جدیــــــــــد که با شیطنت های آرمینا کمی تار شد
این عکس رو امروز بعد از حمام از آرمینا جونم گرفتم
و اما چند تا عکس از شیطونیهای خانم کوچولو
