سلام به همه دوستای عزیزم
و سلام به خانم کوچولوی خودم،فدات بشه مامان خوبی عزیز دلم،بهتر شدی دخترم.خدا میدونه که من تو این روزا چی کشیدم،این اولین باری بود که مریض میشدی و من حسابی اذیت شدم ، وقتی حال و روزت رو میدیدم دلم میخواست من بجای تو بودم،انقدر سرماخوردگی بدجوری بود که بعد از یک هفته هنوز هم خوبه خوب نشدی،چندبار ازشدت سرفه رنگت کبود میشد و من گریه ام میگرفت،شکر خدا که حالت بهتر شد،فدات شم دیگه خیلی مواظبت هستم و تا جایی که ممکنه نمیزارم مریض بشی.قربونت برم که تو این مریضی هم اخلاقت خوب بود و با وجود سرماخوردگی اذیتم نکردی هیچی بازیت هم گل کرده بود و ورجه ورجه میکردی .اما یه کوچولو بخاطر داروها لاغر شدی.نفسم به تو بسته عزیزم
حالا بریم سراغ شیطنت های خانم کوچولوی مامان....
عزیزم بشی که روز به روز داری پیشرفت میکنی.این روزا کاملا برای صدا میچرخی،یا اگر شایان(پسر عمه شبنم) از بالای سرت رد بشه کاملا واسش برمیگردی چون خیلی دوسش داری اونم همش بهت میگه من داداشتم و چون خواهر نداره تورو خیلی دوست داره.تو کریر که دیگه قابل اعتماد نیستی چون برمیگردی یا پایین میای و خطرناک شده ،روی تخت که هیچی انقدر میچرخی تا به لبه میرسی،صداهای جدید هم که درمیاری ماشاله خونه رو میزاری رو سرت ،صدات به طبقه پایین هم میرسه،مامان جون میگه صداش میاد،این روزا که گلوهات اذیت بود از بس جیغ و داد میکردی و صدا در میاوردی همش به سرفه میفتادی.
آهان یه چیز دیگه ،وقتی رو پاهام میشونمت تند تند عقب و جلو میری و پاهات رو به زمین میزنی و میخوای بلند بشی ، این کارت رو خیلی دوست دارم.
اماااا منم کم کم داره حسودیم میشه مثل همه مامانای دختر دار،میدونی چرا؟؟؟چون تو اوج گریه هات تو بغل بابا آروم میشی و گریه ات تبدیل به لبخند میشه،خنده هایی که مخصوص باباست.اون هم که با دلبری های تو دست کمی از تو نداره،خدا به داد من برسه تازه اولشـــــــــــــــه،قربونت برم تو بخند مامان تو شاد باش من دیگه هیچی نمیخوام.
و کالسکه سواری که خیــــــــــلی دوست داری،با وجود اینکه خیلی زوده اما با کمک یه کوچولو میزارم بشینی و دیروز پاهات رو کاملا به زمین زدی،قربونت بره مامان انشاله راه رفتنت خانم گلم
عاشقتم عروسکم